ثبت شود به یادگار !

ساخت وبلاگ

اومدم بیمارستانمامانم میگه هر کی جای تو بود الان کلی گریه میکرد که وای شوهرم تو بیمارستانه فلان طورش نشه، یه جورایی میخواست بگه بی احساسیگفتم من یه سختیایی تو زندگیم کشیدم که حتی خودمو واسه از دست دادن نزدیک ترین هامم آماده کردم، اتفاقایی که میفته دست ما نیست، بهش توضیح دادم که چیز خاصی نیست برا هرکسی اتفاق میفتهکلا روند زندگی همینه دیگه عادت کردیم... 2 روز تمام خونه رو سابیدم برا وقتی که همسر برمیگرده خونهالبته از دیروز بستریه تو بیمارستان، یک ساعتیه اومدم پیششان شاالله همه چی به خوبی پیش بره.. ثبت شود به یادگار !...ادامه مطلب
ما را در سایت ثبت شود به یادگار ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : solokeeshgh بازدید : 23 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 12:40

امروز صبح نوبت داشتم واسه سونوی قلب دکترم گفته بود می تونی هم تو مطب انجام بدی هم مراکز سونوگرافی. ترجیح دادم تو مطب انجام بدم.  طبق معمول سوالامو که رو کاغذ نوشته بودم پرسیدم و دکتر با حوصله جواب داد. و واقعا بعضی سوالام احساس می کردم خنده دار باشه ثبت شود به یادگار !...ادامه مطلب
ما را در سایت ثبت شود به یادگار ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : solokeeshgh بازدید : 48 تاريخ : دوشنبه 16 فروردين 1400 ساعت: 15:56

امروز وارد هفته ۱۱ شدم. از شروع هفته ی ۹ حال من بدتر شد و حالت تهوع هام سرگیجه هام ضعف و بی حالی شدت گرفت و تقریبا روزی یک الی دوبار استفراغ دارم... دیروز بخاطر اینکه یه روز قبل از تاسوعا خوردم زمین و شب یه لک کوچولو دیدم مجبور شدم برم سونو اورژانسی. ثبت شود به یادگار !...ادامه مطلب
ما را در سایت ثبت شود به یادگار ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : solokeeshgh بازدید : 50 تاريخ : دوشنبه 16 فروردين 1400 ساعت: 15:56

حالت تهوعاز عصر پنج شنبه هفته قبل حالت تهوع ام شروع شد. و جمعه تقریبا خفیف بود ولی از صبح تا نیمه های شب داشتمش. شنبه با حالت تهوع بدی از خواب بیدار شدم و خیلی شدید حالم بد بود و نمی دونستم چیکار کنم و این حال ثبت شود به یادگار !...ادامه مطلب
ما را در سایت ثبت شود به یادگار ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : solokeeshgh بازدید : 70 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 9:36

آدرسمو تغییر داده بودم...

ولی برگشتم...

دیگه برام مهم نیست هر کی هر چی می خواد بگه. انرژی منفی بفرسته... صد در صد این انرژی منفی به خودش برمی گرده....

همین جا هستم... همین جا می نویسم...

ثبت شود به یادگار !...
ما را در سایت ثبت شود به یادگار ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : solokeeshgh بازدید : 78 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 9:36

امروز عصر با مامان و همسری رفتیم واسه سونو. استرسام کمتر شده بود و سپرده بودم به خدا حتی دعا هم نخوندم زیاد. ایمان از تو خونه واسم شربت درست کرد و خرما گذاشت تو ظرف و رفتیم. خداروشکر سونوگرافی خلوت بو ثبت شود به یادگار !...ادامه مطلب
ما را در سایت ثبت شود به یادگار ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : solokeeshgh بازدید : 77 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 9:36

امروز!امروز رفتم جواب آزمایش غربالگری رو گرفتم... نمی دونم درست متوجه شدم یا نه. همه ریسکا کمترین ریسک بود و به نظرم خداروشکر مشکلی نبود..شنبه نوبت دکتر دارم ان شاالله نشونش بدم و مشکلی نباشه...دو روزه خیلی ثبت شود به یادگار !...ادامه مطلب
ما را در سایت ثبت شود به یادگار ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : solokeeshgh بازدید : 71 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 9:36

اولین بار که رفتم پیش دکترم برام یه سری آزمایش خون و ادرار نوشت که واسه سونوی قلب که رفتم جوابش رو ببرم. طبق معمول تنها مشکلم ویتامین d پایین بود. و آزمایش ادرارم کتون مثبت بود که دکتر گفت بخاطر اینکه ثبت شود به یادگار !...ادامه مطلب
ما را در سایت ثبت شود به یادگار ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : solokeeshgh بازدید : 70 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 9:36

دیشب یه شب خیلی خوب بود... همسری از عصر زنگ زد و گفت شب بریم بیرون ولی من ی کم دیر میام. به مامان هم بگو باهامون بیاد. به مامانم گفتم و اولش تعارف کرد ولی بعد گفت باشه. ساعت ۷ فوری از خونه مامان رفتم ثبت شود به یادگار !...ادامه مطلب
ما را در سایت ثبت شود به یادگار ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : solokeeshgh بازدید : 80 تاريخ : چهارشنبه 8 اسفند 1397 ساعت: 9:22